تلاطم خاموش
درباره وبلاگ


شاید اگر امروز بشنوی که امام در صد کیلومتری است آرام نگیری و بدوی, ولی هنگامی که پخته شدی اگر هم بدانی امام در بیست متری توست جرأت رفتن نداری, که مبادا وجود تو, حضور تو, نگاه تو, حرکت دست و پای تو, بی حساب باشد و رنج امام...
شنبه 89 آذر 6 :: 10:55 عصر ::  نویسنده :

یا مجیب الدعوة المضطرین

عجب...

نمی دونم از کجا شروع کنم...

از کجای این قصه پر غصه بگم...

اخبار 20:30 تاریخ 5/9/1389...

زن جوانی را نشان می دهد... با حجابی دلنشین...

رو برویش شخصیتی به نام...  (بماند)

از او تعریف و تمجید می کند...

خواننده تیتراژ پایانی سریال مختار نامه....

نمی دانم این یکی غم را کجای دلم بگذارم....

جالب تر اینکه شعر کاملش را هم پخش می کند...

زن می گوید مداحی هم می کند...

و باز جالب تر از جالب تر اینکه گوشه تلویزیون عبارت یا مظلوم هم حک شده...

ای دل...

نمی دانم کجای اسلام اجازه داده که زن در مقابل نامحرم تکخوانی داشته باشد...

چرا راه را گم کردیم... چرا به جاده خاکی زدیم...

حالم داره بهم می خوره...

حالم داره از همه چی بهم می خوره...

نا فرم خودمون رو گذاشتیم سرکار...

دلمون هم خوشه که دعای فرج می خونیم...

کجاست بصیرت...

تو این گرد و غبار فتنه دارم خفه میشم...

امان از فتنه های آخر الزمان....

مثلا می خواهند غربت اهل بیت(ع) کم کنند...

اما زهی خیال باطل...

که خودشان... افکارشان... کارهایشان... باعث غربت همیشه اهل بیت(ع) است...

دارم به این فکر می کنم که در دل امام زمانم (عج) چه میگذرد..

دلم می خواهد جان دهم...

از این غربت جان دهم..

از این شرم جان دهم...

....

باید که مضطر شد...

باید که حس نیاز کرد...

باید که به قدر لیوان آبی تشنه شد...

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا! قسم به شهیدان ظهور کن...

ظهور کن...

ظهور کن...

أمن یجیب المضطر إذا دعا و یکشف السوء..

أین المضطر.....

صلوات عاشقانه و مضطرانه...




موضوع مطلب : فقدان بصیرت, غربت اهل بیت(ع), مختار نامه